چقدر حیف است که نمی‌شود به تو زنگ زد. برای خودم نمی‌گویم، چقدر حیف است که خیلی‌چیز‌ها را نمی‌بینی، نمی‌شناسی، دوست نخواهی داشت چونکه مرده‌ای. دلم برایت تنگ شده. به اندازه‌ی همه‌‌ی آدم‌هایی که امیدوار به دیدنشان هستم دلم برایت تنگ شده. آرزو میکنم یک روز مزارت را ببینم. دنیا حتماً آنقدر کوچک می‌شود که دوباره از نزدیک حرف بزنیم. حتی اگر تو نشنوی. آی عزیز از دست رفته‌ی در یاد مانده‌ام.