تعصب چیز ترسناکی است. از آدمها یک مشت احمق می سازد، یک موشت کور که میبیندد اما انکار میکنند. تعصب ذهن را مسموم میکند، اطلاعات را فیلتر میکند. آدمها را تبدیل میکند به متوهم هایی که همه چیز را در قالب افکار بیمارگونه شان میپسندد. آدمهای متعصب را میشود با خزعبل تغذیه کرد، میشود به جهالتشان دامن زد، از آنها سواری گرفت و تبدیلشان کرد به سر سپرده های بیمارگونی که می افتند به جان جامعه و موریانه وار همه چیز را از رگ و ریشه میخورند. تعصب از ریشه ی عصبیت است، متعصب روان نا سالمی دارد، پر است از کینه از خشم از انزجار به هر چه گمان کند ارزش هایش را زیر سوال می برند زیرا که ارزش هایش طبل پر صدای تو خالی هستند و باورش شکننده. اینها یک عمر زندگی شان، وقتشان، همه چیزشان را هدر میدهند که مثلا از چیزی دفاع کنند و وقتی به جایی میرسند که با واقعیت روبرو هستند البته که چشم میبندد، چه کسی جرات می کند قبول کند عمرش را هدر داده و یک عمر به اشتباه هزینه کرده؟ شجاعان اندکند، انگشت شمار. ترسوی متوهم پرخاشگر بودن و بیماری هایشان را در دیگران فرافکنی کردن روش ساده ی این جماعت دون مایه ی کوته فکر است.