اینجا چراغی روشن است
که من آن کورسوی امیدم
دیدنش
اوضاع احوالم خیلی « فردا تو میآیی» طوره. پروازش چهارشنبه میشینه، دلم براش تنگ شده.
+
نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 12:28 توسط مکث |
البته که این تمام من نیست
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
دی ۱۴۰۳
مهر ۱۴۰۳
شهریور ۱۴۰۳
خرداد ۱۴۰۳
فروردین ۱۴۰۳
آذر ۱۴۰۲
آبان ۱۴۰۲
مرداد ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
اردیبهشت ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مهر ۱۴۰۱
شهریور ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
تیر ۱۴۰۱
خرداد ۱۴۰۱
اردیبهشت ۱۴۰۱
فروردین ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
دی ۱۴۰۰
آذر ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
مهر ۱۴۰۰
شهریور ۱۴۰۰
مرداد ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آرشيو
پیوندها
همشهري داستان
وصله پينه
شبيه خودم
باد ما را خواهد برد
كاشي ها را خيال من آبي مي كند
سايان
تلخند
و پرسه هايي كه تا ادامه مي روند
دستان
خيال خيس سالهاي انتظار
ناردونه
پلك نيمه باز
من و گنجشك آ
آبلوموف
روي خط استوا
نسرينا
نيكولا
لينك زن
BLOGFA.COM